اجرای درگیری کریمی و شیرینی در رختکن

 
«... شو ...، تو چی کاره ای که حرف می زنی؟» نقل به مضمون و البته سانسور شده از جملاتی است که ظاهرا کریمی در رختکن به شیرینی گفته. اینطور که نزدیکان پرسپولیس تایید می کنند در دقایق بعد از بازی، سرپرست و کاپیتان پرسپولیس بدجور به هم پیچیده اند.
 

 

روزنامه تماشا: «... شو ...، تو چی کاره ای که حرف می زنی؟» نقل به مضمون و البته سانسور شده از جملاتی است که ظاهرا کریمی در رختکن به شیرینی گفته. اینطور که نزدیکان پرسپولیس تایید می کنند در دقایق بعد از بازی، سرپرست و کاپیتان پرسپولیس بدجور به هم پیچیده اند. آنها در لحظاتی که سکوهای معترض شعار می دادندو مهدوی کیا خداحافظی می کرد تا گلاویز شدن هم پیش رفتند. سرپرست پرسپولیس شروع کننده بود. او که بعد از بازی ناراحت بود، مثل همه به رختکن آمد و شروع کرد به غر زدن.

اعتراض شیرینی جو زده از سکوهای ناراحت بود: «این چه وضعشه؟ این جامم که از دست دادیم؟ ...» و البته کریمی هم نتوانست آن را تحمل کند. او با جملاتی که خیلی هم ورزشی نبودند به سرپرست جواب داد «... شو ... تو چی کاره ای که حرف می زنی؟» این جواب ها ظاهرا دل کریمی را خنک نکرد. او که به پای مصدومش یخ بسته بود به سمت شیرینی رفت و اگر بازیکنان پرسپولیس نبودند درگیری لفظی به درگیری فیزیکی تبدیل می شد.

 جواب های سرپرست شوکه شده به شماره 8 ظاهرا تهدید به دخالت رویانیان بوده: «الان زنگ می زنم سردار تکلیفت رو روشن کنه.» جمله ای که آتش کریمی را بسیار تند کرد: «به هر ... می خوای زنگ بزن هر کاری دلت می خواد بکن.» سعید شیرینی با رویانیان تماس می گیرد و صحبت ها را منتقل می کند. کریمی هم وسائلش را برمی دارد و در کنار رختکن صابونی هم به به تن گل محمدی می زند: «وایسا و همین جا ... باش.»

جلسه فوری با نماینده کی روش

شاید کریمی برای تیم ملی بازی کند

هر چند علی کریمی گفته که دیگر حتی برای تیم ملی هم بازی نمی کند اما شنیده ها نشان می دهد او ممکن است برای تیم ملی بازی کند. ماجرا به جلسه فوری نماینده کی روش با کریمی بازمی گردد. ظاهرا ساعتی بعد از اعلام خداحافظی شماره 8 تماس هایی برقرار شده و از او قول گرفته اند که در جلسه رو در رو در مورد خداحافظی اش صحبت کند.

 امید نمازی رابطه بسیار خوبی با علی کریمی دارد و این امکان وجود دارد که او نماینده کی روش برای این جلسه باشد. تیم ملی ایران در خرداد بازی های بسیار حساسی دارد و کادر فنی به بازیکنش احساس نیاز می کند. اینطور که شنیده می شود کریمی ممکن است در چند روز آینده برای بازی کردن در تیم ملی چراغ سبز نشان دهد. حتی شایعات فراتر از این هستند.

 اینکه شاید انتخابات ریاست جمهوری سبب شود علی کریمی برای پرسپولیس هم بازی کند. اتفاقات سیاسی چند روز آینده ایران می تواند رویانیان را از پرسپولیس دور یا به حوزه ای دیگر منتقل کند. ظاهرا این راهی است که ممکن است کریمی را به بازی کردن در پرسپولیس مجاب کند.

 

پوستر های اورجینال از سریال حریم سلطان پوستر های اورجینال از سریال حریم سلطان

 

عکس محصول عکس محصول عکس محصول  
       
خرید اینترنتی نیم ست حریم سلطان یا نیم ست سریال حریم سلطان فروش اینترنتی نیم ست حریم سلطان یا نیم ست سریال حریم سلطان نیم ست حریم سلطان  
       

نیم ست حریم سلطان از جنس استیل بوده و ...

نیم ست حریم سلطان از جنس استیل بوده و ...

نیم ست بی نظیر حریم سلطان
شامل یک جفت گوشواره، انگشتر، زنجیر و گردن آوی

 
       
40,000 تومان خرید خرید اینترنتی  نیم ست حریم سلطان یا نیم ست سریال حریم سلطان 40,000 تومان خرید فروش اینترنتی  نیم ست حریم سلطان یا نیم ست سریال حریم سلطان 44,000 تومان خرید نیم ست حریم سلطان
 




تاريخ : جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:علی کریمی , شیرینی , پرسپولیس,
ارسال توسط reza
نامه ای درباره کمک شماره 8 به یک پیرزن محروم

روزی که کریمی پول بنزین نداشت

 
این متن از روی گفته های یکی از دوستان کریمی تنظیم شده. هر چند شاید شماره 8 پرسپولیس دوست نداشته باشد که کسی این متن را بخواند اما ننوشتن از کاری که او کرده هم درست به نظر نمی رسد
 

 

تماشا: این متن از روی گفته های یکی از دوستان کریمی تنظیم شده. هر چند شاید شماره 8 پرسپولیس دوست نداشته باشد که کسی این متن را بخواند اما ننوشتن از کاری که او کرده هم درست به نظر نمی رسد:

با علی [کریمی] رفته بودیم بانک. برای یک کار اقتصادی لازم بود از حساب پول برداریم. در بانک همه او را می شناختند. از مسئول باجه بگیر تا رییس بانک همه با او خوش و بش می کردند. رئیس بانک و مسئول یکی از صندوق ها از آن استقلالی های تیر بودند. از همان اولی که وارد بانک شدیم با کریمی کل کل کردند تا لحظه ای که بیرون برویم.

علی [کریمی] باید 4 میلیون و 700 از بانک برمی داشت. برای کاری که می خواستیم انجام دهیم حداقل پول لازم همین بود. پول را که گرفت از بانک خارج شدیم. هنوز خیلی از بانک دور نشده بودیم که یک پیرزن را گوشه خیابان دیدیم. به نظر گدا می آمد. می دانستم که علی [کریمی] دست به خیر دارد.

روزی که کریمی پول بنزین نداشت
 

سریع کنار زد و سراغ پیرزن رفت. طفلک نای حرف زدن نداشت. نه پول می خواست نه کمک؛ فکر کنم از حال رفته بود. به او کمک کردیم که از جایش بلند شود. نایلون داروهایش کمی آن طرف تر افتاده بود. علی [کریمی] داروهایش را به او داد و با اصرار سوارش کرد که به خانه اش برساند.

خانه شان قدیمی بود وارد خانه شدیم، همسر پیرزن هم روی یک تکه پتو خوابیده بود. علی به پیرزن نزدیکتر بود و با او حرف می زد. زیاد از حرف هایی که می زدند سردر نمی آوردم. پیرمرد و پیرزن را تنها گذاشتیم و از خانه بیرون آمدیم. در مسیر برگشت اصلا حرف نمی زد. مشخص بود که حوصله ندارد.

به پمپ بنزین رفتیم که بنزین بزنیم. بعد از اینکه بنزین زدیم، علی از مسئول پمپ پرسید کارت خوان دارند یا نه. مسئول کلی تعارف کرد و گفت که نمی خواهد پول بگیرد اما کارت خوان نداشتند. من به جای او پول بنزین را حساب کردم.

پیش خودم می گفتم نگاه کن همین الان 4 میلیون پول گرفت نمی خواهد خرج کند. پیگیرش شدم که دنبال کارمان برویم. بیرون پمپ بنزین اما گفت امروز نمی خواهد این کار را بکند. کلی بهانه آورد و گفت که ظهر شده، آخرش هم گفت پول ندارد که بدهد. گفت که فردا کارمان را انجام بدهیم.

همین یک ساعت پیش 4 میلیون و 700 از بانک پول گرفته بودیم ولی معلوم بود که دیگر پولی در جیبش نمانده است. من که ندیدم علی پول ها را در خانه آن پیرمرد و پیرزن گذاشته باشد. نمی دانم آنها تا الان پول ها را پیدا کرده اند یا نه. اصلا فهمیده اند که این پول ها را چه کسی آنجا گذاشته. خیلی راحت از هم خداحافظی کردیم و جدا شدیم.

 




تاريخ : پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:علی کریمی,
ارسال توسط reza

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 290 صفحه بعد